وبگردی

خودمان سیستم بولتن‌سازی را هک کنیم

در شرایطی که نگارنده تخصص امنیتی و حقوقی درخصوص موضوع ندارد هر‌حرفی در‌مورد آن فرد بزنم حتما غیر‌تخصصی است، علاوه‌بر اینکه امروز نقد آن فرد شاید خیلی جوانمردانه هم نباشد.

آنچه در این ماجرا از هجمه به یک نفر مهم‌تر است تحلیل مکانیسمی است که یک پروژه سراسر اشتباه را سال‌ها متوقف نکرده و کار را به اینجا رسانده؛ پروژه پلمب کردن تحلیل با قفل و بسط بولتن.

کارکرد بولتن چیست؟ بولتن یعنی استفاده از اخبار درست و غلطِ پنهان برای به نتیجه رساندن مخاطب، بولتن یعنی ترویج رانت خبری، بولتن یعنی ساده‌سازی مسائل تحلیلی با چند خط خبر محرمانه. نتیجه‌اش هم می‌شود توهم دانایی. بولتن دقیقا کارویژه‌ای مثل مواد مخدر دارد، مصرف‌کننده را در لحظه نشئه و در دراز‌مدت وابسته می‌کند و توزیع‌کننده را در موقعیت قدرت می‌نشاند. در این معامله حالا اگر توزیع‌کننده بتواند مقداری ناخالصی هم به مواد اضافه کند خیلی مهم نیست، مهم این است که مصرف‌کننده نیاز‌های اولیه‌اش برطرف شود، وابسته شود و وابسته باقی بماند، شاید حتی بعدا بشود کلا ناخالصی تحویل مشتری داد.

بولتن به‌جای ساده‌گویی ساده‌سازی می‌کند، دقت کنید بین این دو تفاوت وجود دارد، در ارائه تحلیل ساده‌گویی هنر است، اما ساده‌سازی خیانت، ساده‌سازی یعنی ندیدن ابعاد مختلف یک پدیده و نتیجه گرفتن صرفا از شواهدی که به‌نفع صاحب بولتن است. با بولتن‌سازی و سیاست‌ورزی بولتن‌محور می‌توان به مرور دستگاه تحلیلی را تعطیل کرد، مخاطبی که نتواند اخبار پیدا و رسمی را کنار هم قرار دهد و تحلیل بسازد احتمالا گرفتار جنس ناخالص و تبدیل به مشتری دائمی بولتن‌ها می‌شود، این مشتری می‌تواند طیف وسیعی از کنشگران سیاسی از خبرنگار و دانشجو تا نمایندگان مجلس و اعضای دولت و… را در بر بگیرد.

بولتن‌سازی جامعه هدف را به سمت پنهان‌کاری پیش می‌برد، روحیه تحلیلی دایی‌جان ناپلئونی را ترویج می‌کند. سیاست‌ورزی را گعده‌ای می‌کند، نوچه‌پروری سیاسی را جایگزین نخبه‌پروری سیاسی می‌کند، مکانیسم سیاست‌ورزی عادی را مختل می‌کند، مدل حزبی از پایین به بالا را بلاموضوع می‌کند، روحیه پرسشگری را سرکوب می‌کند، جنبش دانشجویی را تبدیل به پیاده‌نظام محافل می‌سازد، بدنه اجتماعی را احمق فرض می‌کند و کوتوله بار می‌آورد. بولتن‌سازی معمولا دشمن را ساده و شکست‌خورده و رقیب سیاسی را اهریمن تصویر می‌کند، بولتن تبدیل به‌وسیله ضریب دادن غیر‌واقعی به اخبار و بعضا ساخت خبر غیر‌واقعی می‌شود و گاهی کارکرد انتقام‌گیری درون‌حزبی و درون‌جناحی پیدا می‌کند، بولتن‌سازی تبدیل به الگو می‌شود و جواز می‌دهد که در سطوح پایین‌تر بولتنک‌ها شکل بگیرند و این چرخه باطل که در زیر چرخ‌دهنده‌هایش عقل و اخلاق ذبح می‌شود همچنان می‌چرخد.

بولتن‌سازی به مثابه ابزاری برای جلوگیری از رشد تحلیلی و با هدف تصغیر مخاطب و کوتوله‌سازی در بدنه اجتماعی یک دوقلوی همسان هم دارد، ساخت مراجع سیاسی، فکری پر‌شور، اما کم‌عمق که راهزن تحلیل هستند، مراجع خودخوانده‌ای که به خود اجازه می‌دهند درباره همه‌چیز از سیاست خارجی تا محیط‌زیست، از نقد فیلم تا تفسیر قرآن، از دکترین بی‌مرز و با‌مرز تا اخلاق جنسی، از نقد همسران فوتبالیست‌ها تا تبیین مضرات اقتصاد نئولیبرال و… سخن برانند و قلم بزنند، با همان مکانیسم بولتنی که بالا گفتیم برای خود مخاطب وابسته می‌سازند؛ رابطه مراد-مریدی، ساخت قبیله‌ای، بلکه فرقه‌ای به روابط‌شان می‌دهد، هر نوع نقد چهارچوب فکری ساده‌سازانه‌شان با لشکر‌کشی مجازی و حتی حقیقی آن هم با خشن‌ترین رفتار کلامی روبه‌رو می‌شود.

ائتلاف بولتن‌سازان و استاد‌سازان در پس‌پرده یک هدف را دنبال می‌کنند، ساخت لشکری توده‌وار که از خود تحلیل نداشته باشد و هر‌چه آن‌ها می‌گویند و می‌سازند را طوطی‌وار تکرار و در بوق و کرنا می‌کنند. ائتلافی که مخاطب را مونولوگ‌پسند و کانالیزه بار می‌آورد، مخاطبی که به‌محض قرار گرفتن در مقابل اندیشه مقابل یا از درون دچار فروپاشی می‌شود یا به موج رادیکالیسم می‌پیوندد و این برای انقلابی که آزادی فکر جز شعارهایش بود و قرار بود مارکسیست‌ها هم در دانشگاه‌هایش کرسی تدریس داشته باشند و سابقه درخشان تضارب آرا در سال‌های نخست را داشت، زیبنده نیست.

به ابتدای بحث برگردیم، درباره مجرم بودن یا نبودن و وضعیت امنیتی آن یک نفر اطلاعی نداریم، اما می‌دانیم این مکانیسم مدت‌هاست دارد کار می‌کند و تا قبل از این ماجرای هک، علی‌رغم تذکر دلسوزان، عزیزانی که امروز معترض و منتقد هستند یا مشوق بودند یا تماشاچی.

راه‌حل مساله پاک کردن صورت سوال نیست، با گرفتن یک نفر هم مشکل حل نمی‌شود، باید این مکانیسم بولتن‌سازی تغییر کند.

منبع: روزنامه فرهیختگان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا